لطیفه | یه اتاق و این همه آدم

شبی مظفرالدین شاه که از سفر باز می‌گشت، جهت استراحت به در کاروانسرایی رفت و در زد، دالان‌دار پرسید: کیه؟ شاه گفت: ما، السلطان بن السلطان،‌الخاقان بن الخاقان، سلطان مظفرالدین شاه بن سلطان صاحب قران ناصرالدین شاه و آمده‌ایم امشب در اینجا بخوابیم، دالان‌دار از پشت در گفت: آقایون ما فقط یک اتاق کوچک خالی داریم و برای این همه آدم جا نداریم.

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی