شهدا ۴۷ | راز سیب

راز سیب سرخ

زیر سایه درخت مشغول بازی بودیم.

یکی از بچه‌ها، چشمش به سیب سرخی افتاد که توی جوی آب افتاده بود و داشت می‌گذشت. دست کرد سیب رو برداشت و بین بچه‌ها تقسیم کرد.

مسعود سهمش را نگرفت و گفت: «چون نمی‌دونم صاحبش راضی هست یا نه، نمی‌خورم.»

(خاطره‌ای از نوجوان شهید مسعود کریمی مجد، زنگ عبور، ص 111)

بچه‌‌ها ما هم در این سن نوجوانی می‌‌تونیم مثل آقامسعودِشهید بشیما‌!

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی