یادداشت اول ۱۰۹ | بالاخانه را به کار بینداز

بالاخانه را به کار بینداز

این‌که تمام فکر و ذکرت را بدهی به این‌که رنگ پر شال فلان ریختی‌ات با لبه پاچه شلوار بهمان شکلی‌ات به هم می‌آیند یا نه؛ اسمش عقل نیست! اگر توانستی «هر» را از «بر» تشخیص بدهی و «راه» را از «چاه»؛ آنوقت میتوانی ادعا کنی که عقلت پسکلهات نیست و آدم چیزفهمی هستی!

عوض آن‌که بالاخانه را آن‌قدر سوت و کور و بی‌کار و بی‌عار رها کنی که همه گوشه‌پسله‌هایش تارعنکبوت ببندد، دستی به سر و رویش بکش و بند و بساط تفکر و تعقل را از زیر گرد و خاک سالیان بیرون بیاور که پس فردا خسرالدنیا و الآخره نشوی. با چشم تیز کل زیر و بم زندگی را ورانداز کن تا قبل از لو رفتن آن روی سکه، بی‌راه نرفته باشی که از قدیم گفته‌اند مؤمن زیرک است.

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس
  • ۹۶/۰۹/۱۶

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی