«ساعت 22:14 به وقت تهران. اینجا ورزشگاه کازان آرنا در شهر کازان روسیه است...» این فرازی از گزارشگری من همراه دوستم، مجید، بود که در عادل فردوسی پور رفته بودم. من تا قبل از شروع مسابقه مشغول آماده کردن تجهیزات برای تماشای بازی بودم و از اتاق به آشپزخانه، از آشپزخانه به انباری و... مثل فرفره میچرخیدم. وقتی آپولو را هوا کردم، مجید گفت مگر میخواهی کاخ سفید ترامپ را حسینیه کنی؟ هنوز داور سوت نزده بود که پدرم گفت:
کُلوا وَاشرَبوا وَ لا تُسرِفوا[1]
بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید.
یک لحظه احساس کردم حضرت جبرائیل آمده و به من وحی میکند. پدرم ادامه داد: «درست است که ماه میهمانی خدا تمام شده، اما نباید نمک بخوریم و نمکدان بشکنیم. اسراف یعنی همین. انسان باید به کیسهاش نگاه کند، ببیند چقدر نیاز دارد بعد مصرف کند.»
نظرات (۰)