سیره خوبان ۱۷۱ | غذای متفاوت

غذای متفاوت

شام آن شب سبزی‌پلو با تن ماهی بود. حاجی مشغول قاطی کردن پلو با تن بود که یهو رو کرد به عبادیان و گفت: «شام بچه‌ها چیه؟» و جواب گرفت: «همین.» اما چون عبادیان به صورت حاجی نگاه نکرد، شک کرد و گفت: «واقعاً همین؟!» باز هم بدون اینکه به حاجی نگاه کند، آرام گفت: «تن را گذاشتیم فردا ظهر بدهیم.» حاجی قاشق را زمین گذاشت و از سفره عقب رفت. عبادیان گفت: «به خدا حاجی فردا ظهر بهشان تن می­دهیم.» حاجی هم گفت: «به خدا من هم فردا ظهر می­خورم.»

منبع: تبیان

شهید حاج محمدابراهیم همت

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی