سیره خوبان ۱۴۸ | اسیر مقتدر

 اسیر مقتدر

عبیدالله‌بن زیاد در مجلس تشریفاتی که برای اسرای کربلا ترتیب داده بود، رو به امام زین العابدین (ع) کرد و از وی نامش را پرسید.

عبیدالله‌بن زیاد با مشاهده حاضرجوابی و پاسخ کوبنده جوانی که در زنجیر اسارت است، خشمگین شد و دستور داد تا علی‌بن الحسین (ع) را نیز به شهادت رسانند. ولی حضرت زینب کبری (ع) فریاد برآورد:

«یابن زیاد حسبک من دمائنا اسالک بالله ان قتلته الا قتلتنی معه ...؛ ای ابن زیاد! آن‌همه از خون‎های ما که ریخته‎ای، برایت کافی نیست؟ سوگند به خدا! اگر می‎خواهی او را بکشی، مرا هم با او بکش.»

شرایط مجلس عبیدالله و سخنان افشاگر حضرت زینب (ع) سبب شد تا ابن زیاد از کشتن امام زین العابدین (ع) منصرف شود.

تاریخ طبری، ج 4، ص 350

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس
  • ۹۷/۰۶/۳۱

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی