عبیداللهبن زیاد در مجلس تشریفاتی که برای اسرای کربلا ترتیب داده بود، رو به امام زین العابدین (ع) کرد و از وی نامش را پرسید.
عبیداللهبن زیاد با مشاهده حاضرجوابی و پاسخ کوبنده جوانی که در زنجیر اسارت است، خشمگین شد و دستور داد تا علیبن الحسین (ع) را نیز به شهادت رسانند. ولی حضرت زینب کبری (ع) فریاد برآورد:
«یابن زیاد حسبک من دمائنا اسالک بالله ان قتلته الا قتلتنی معه ...؛ ای ابن زیاد! آنهمه از خونهای ما که ریختهای، برایت کافی نیست؟ سوگند به خدا! اگر میخواهی او را بکشی، مرا هم با او بکش.»
شرایط مجلس عبیدالله و سخنان افشاگر حضرت زینب (ع) سبب شد تا ابن زیاد از کشتن امام زین العابدین (ع) منصرف شود.
تاریخ طبری، ج 4، ص 350
نظرات (۰)