حکایت ۱۶۷ | علم بهتر است یا قدرت؟؟!

علم بهتر است یا قدرت؟؟!

دو شاهزاده در مصر بودند ، یکی علم اندوخت و دیگری مال اندوخت. عاقبت‌الامر آن یکی علامه عصر گشت و این یکی سلطان مصر شد. پس آن توانگر با چشم حقارت در فقیه نظر کرد و گفت: «من به سلطنت رسیدم و تو همچنان در مسکِنت بماندی.» گفت: «ای برادر، شکر نعمت حضرت باری‌تعالی بر من واجب است که میراث پیغمبران یافتم و تو میراث فرعون و هامون. که در حدیث نبوی (ص) آمده: العلماء ورثـة الانبیاء.»

من آن مورم که در پایَم بمالند ---  نه زنبورم که از دستم بنالند

کجا خود شکر این نعمت گزارم ---  که زور مردم‌آزاری ندارم؟

گلستان سعدی

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس
  • ۹۷/۱۱/۱۳

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی