چراغ هدایت ۱۹۲ | اثبات کن مؤمن!

اثبات کن مؤمن!

اوضاع سختی شده بود. یزید به امام حسین علیه‌السلام فشار آورده بود که بیعت کنند. حضرت هم امکان نداشت با فاسقی مثل یزید به عنوان خلیفه مسلمانان بیعت کنند. از مدینه به مکه آمدند. مردم کوفه نامه نوشتند که بیایید سمت ما. آزمون سختی بود. خیال کرده بودند همین که امام را به شهرشان دعوت کردند کار تمام است. ابن‌زیاد حاکم کوفه شد و با انواع حیله‌ها و زورگویی‌ها مردم را از حمایت حضرت ترسانید. عده بسیار کمی خود را به امام رساندند. کار آن‌ها سخت‌تر هم شد. خانه‌هایشان را غارت کردند و خودشان را در نبردی دشوار، با قساوت تمام کشتند. همین که گفتی ایمان آوردم، رها نمی‌شوی. باید اثباتش کنی! کل زندگی برای اثبات همین است.

اَحَسِبَ النّاسُ اَن یُترَکوا اَن یَقولوا آمَنّا وَ هُم لا یُفتَنونَ[1]

آیا مردم پنداشتند که چون بگویند «ایمان آوردیم» (به حال خود) رها می‌شوند و آنان آزمایش نمی‌شوند؟



[1]  عنکبوت، 2

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس
  • ۹۸/۰۶/۰۲

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی