یادداشت 1 | لذت نوکری

      لذت نوکری

همه دوست دارند شاهزاده باشند. یعنی دوست دارند دیگران بیایند پیش آن‌ها و برایشان تا کمر خم شوند. البته این قاعده یک استثناء دارد و آن‌هم وقتی است که دیگری، دو ویژگی داشته باشد: اول اینکه از من بهتر باشد، دوم اینکه دوستش داشته باشم.

مثال خوبش می‌شود پدر مادر که هم بهترند از ما و هم خیلی دوست‌داشتنی‌اند. در مقابل این‌ها، آدم نه‌تنها دوست ندارد شاهزاده باشد، بلکه دلش می‌خواهد برایشان نوکری کند.

حالا اگر برسیم به آقاترین آقاها که هم شاه است و هم خیلی مهربان، اوضاع خیلی فرق می‌کند. مثلاً نگاه کنید به محرّم. بزرگ و کوچک، دختر و پسر، ثروتمند و فقیر، همه می‌دوند برای نوکری. انگار خیلی لذت دارد نوکری برای یک آقای مهربان!

پس مواظب باشیم که عقب نمانیم از این فرصت فوق‌العاده. از لباس مشکی گرفته تا چایی دادن و هیئت رفتن و هیئت برگزار کردن. همه‌اش فرصت است برای چشیدن لذت نوکری. پس همه نوکرها، بسم‌الله!

از همین مدرسه خودمان شروع کنیم؟! سیاهی بزنیم؟

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی