پدر و مادرت را بگذار روی سرت. ضرر نمیکنی به خدا!
***
موسای کلیم از خدا خواسته بود همنشینش در بهشت را نشانش دهد و خدا نشانی همین جوان قصاب را داده بود. آن شب مهمان جوان شد. جوان با دست خود لقمه میگرفت و در دهان پیرزنی که در خانه بود، میگذاشت. پیرزن هم چیزی زیر لب زمزمه میکرد که حضرت متوجهاش نمیشد. پرسید: «ماجرای تو و این پیرزن چیست؟» جوان گفت که او مادر من است و خودم خدمتش میکنم. حضرت موسی از زمزمۀ مادر پیر پرسید. جوان گفت: «هربار که به او خدمتی میکنم، میگوید خدا تو را ببخشاید و همنشین حضرت موسی در بهشت کند.» حضرت فرمود: «ای جوان! خوشا به حالت. دعای مادرت مستجاب شده است.»
ألعَبدُ المُطیعُ لِوالِدَیهِ وَ لِرَبِّهِ فی أعلی عِلِّیِّین[1]
بندۀ فرمانبردار پدر و مادر و خداوندش در روز قیامت بالاترین مرتبه را دارد
نظرات (۰)