اول هر کاری دلش میخواهد میکند، بعد میشود توجیه المسائل.
***
«محفن» دین را به دنیا فروخته بود. از کوفه به شام آمده بود تا با بدگویی از امیرمؤمنان (سلاماللهعلیه) پولی به هم بزند. معاویه از او استقبال کرد. گذاشت تا مقابل مردم از حضرت بد بگوید. به خلوت که رفتند معاویه حسابی او را شماتت کرد که چرا این القاب بد را به امام نسبت میدهد. محفن به معاویه گفت: «تو از من ستمگرتری که علی را اینگونه میشناسی ولی کشتیاش.» معاویه برای توجیه کارش از رحمت خدا گفت و امیدوار بود که خدا از کارهای او بگذرد.[1] اما فراموش کرده بود که قرآن آیات دیگری هم دارد و رحمت خدا با امام متقیان است.
إِنَّ رَحْمَةَ اللَّهِ قَریبٌ مِنَ الْمُحْسِنینَ[2]
بیشک رحمت خداوند به نیکوکاران نزدیک است
نظرات (۰)