یکبار یکی از بچههای هیئت آمد و به سید مجتبی علمدار گفت: تو مراسمها و روضه اهل بیت(ع) اصلاً گریهام نمیگیره.
سید گفت: اینجا هم که من خواندم، گریهات نگرفت؟!
گفت: نه!
سید گفت: مشکل از من است! من چشمم آلوده است؛ من دهنم آلوده است که تو گریهات نمیگیرد!
این شخص با تعجب میگفت: عجب حرفی! من به هر کس گفتم، گفت: «تو مشکل داری، برو مشکلت را حل کن، گریهات میگیرد!» اما این سید میگوید: «مشکل از من است!»
بعدها میدیدم که او جزء اولین گریهکنندگان مصائب ائمه اطهار بود.
نظرات (۰)