نوجوانی بیش نبود ولی در جمع مردها رفته بود و آن هم در چه شب سرنوشتسازی؛ شبی که وقتى همه اعلام وفادارى کردند و گفتند: ما هرگز از تو جدا نخواهیم شد. امام علیهالسلام فرمود: بدانید که ما کشته خواهیم شد. همه گفتند: الحمدلله، خدا را شکر مىکنیم.
نوجوان که در گوشهاى از مجلس نشسته بود و سیزده سال بیشتر نداشت، پیش خود فکر کرد که آیا این کشته شدن شامل او هم مىشود یا نه؟ رو کرد به امام(ع) و گفت: «عمو جان! آیا من جزء کشتهشدگان فردا خواهم بود؟»
فرمود: پسر برادرم! اول بگو «مردن پیش تو چگونه است؟»
گفت: «از عسل براى من شیرینتر است.»
فرمود: بله! تو هم شهید خواهی شد.
نظرات (۰)