چند بار در روز از این و آن چیزی میخواهیم؟
***
اهالی مدینه پس از هجرت پیامبر به این شهر، لقب انصار گرفته بودند. عدهای از همین انصار خدمت رسول لله (صلاللهعلیهوآله) رسیدند: «یا رسول لله! حاجتی داریم.» فرمودند: «چیست حاجت شما؟» گفتند: «درخواست بزرگی است.» فرمودند: «هر چه هست بگویید.» گفتند: «میخواهیم بهشت را برای ما ضمانت کنید.»
رسول خدا لحظهای سر به زیر انداختند در حالی که چیزی بر روی زمین میکشیدند. فرمودند: «ضمانت میکنم، به شرط اینکه از احدی چیزی نخواهید و درخواست نکنید.» پس از این سخن حضرت، مقید شدند از هیچکس چیزی نخواهند. اگر بر اسب بودند و شلاق میافتاد، خود پیاده میشدند و برمیداشتند. بر سر سفره، خود حرکت میکردند و آب برمیداشتند؛ حتی اگر دیگری به آب نزدیکتر بود.[1]
وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى[2]
هیچ باربردارندهای بار دیگری را برنمیدارد
نظرات (۰)