به استاد گفت: «میخواهم یکی از مهمترین خصایص انسانها را به من بیاموزی.» جواب داد: «آماده شو با هم به جایی برویم.»
استاد و شاگرد به دیدن کودکانی که مشغول بازی بودند، رفتند. استاد گفت: «خوب به مکالمات بین کودکان گوش کن.»
«الان نوبت من است که فرار کنم و تو باید دنبال من بدوی.» «نخیر الآن نوبت توست که دنبالم بدوی.»
استاد گفت: تمام این کودکان طالب آن هستند از دست دیگری فرار کنند. آدم ها نیز اینگونهاند. هیچگاه حاضر نیستند با شرایط موجود روبهرو شوند و دائم در تلاشاند از حقایق و واقعیات زندگی خود فرار کنند؛ «تلاش برای فرار از زندگی.»
نظرات (۰)