ما از همان کودکی عاشق دکمههایی شدیم که وقتی فشارشان میدهی، نور میدهند و صدا ایجاد میکنند. اولش شاید خیلی مهم جلوه نکند ولی وقتی عادت شد و کمکم بخش بزرگی از ساعتهای روزت را اشغال کرد، یک آن به خودت میآیی و میبینی که چه ساعتها و روزهایی که عمر خود را به پای به دست آوردن «هیچ» از دست دادهای. بهار عمرت دیگر در حال خزان شدن است ولی تو هنوز همان کودکی هستی که با این دکمههای جادویی، عشقبازی میکنی. برای بازی باید محدوده مشخصی قائل شد تا گرفتارش نشوی.
بلند شو! جلوی ضرر را از هرجایش که بگیری، منفعت است.
نظرات (۰)