هیچ وقت یادم نمی رود، یک روز کفشهای خودشان را که واکس میزدند، کفشهای مهدی (پسر ارشدمان) را هم واکس زدند. گفتم: چرا این کار را کردید؟ گفتند: من نمیتوانم مستقیم به پسرم بگویم که این کار را انجام بده؛ چون جوان است و امکان دارد به او بربخورد. میخواهم کفشهایش را واکس بزنم و عملاً این کار را به او بیاموزم. (روایت از همسر شهید صیاد شیرازی)
نظرات (۰)