اگر قدر هدایت شدنمان را ندانیم، گمراه میشویم.
***
بُشر حافی مرد خوشگذران و ثروتمندی بود. مدتها غرق گمراهی و گناه بود. زمانی که کنیزش برای کاری بیرون رفت، امام کاظم سلاماللهعلیه را دید. امام پرسیدند: «صاحب خانه بنده است یا آزاد؟» کنیز گفت: «البته که آزاد است.» امام سری تکان دادند: «آری، اگر بنده بود، از مولایش میترسید.»
خبر این گفتگو به بُشر رسید. این جمله در او اثر کرد. دواندوان دنبال امام دوید و به دستان ایشان توبه کرد. اما این پایان کار او نبود. بُشر به دست بهترین بشر توبه کرد و افتاد در خط صوفیه و کسانی که ادعای داشتن علم پیامبر را دارند. چه بلایی بدتر از این؟
أعمَی العَمَی عَمَی الضَّلالَةِ بَعدَ الهُدَی[1]
کورترین کوریها، کوری گمراهی بعد از هدایت است
نظرات (۰)