همراه سردار رفته بودیم اصفهان برای مأموریت. وقت برگشتن به تخت فولاد رفتیم. به گلزار شهدا که رسیدیم، شهید احمد کاظمی گفت: «بچهها دوست دارید دری از درهای بهشت را به شما نشان دهم؟» گفتیم: «چه بهتر از این؟»
سردار کفش هایش را درآورد و وارد گلزار شد و ما را یکراست بر سر مزار شهید خرازی برد و گفت: «از این قبر مطهر، دری به بهشت باز میشود.» وقت فاتحه خواندن حال سردار دیدنی بود. ده روز دیگر او نیز پرواز کرد و کنار حاج حسین خرازی، بر در بهشت آرام گرفت.
نظرات (۰)