تــــــَـــــــق... بومبالا بومبا پهلوون پنبه...همزمان که این جمله را رفیقم میگفت، بالا و پایین هم میپرید و ساختمان خانه هم میلرزید. انگار که زلزله بم آمده از بس که او... گفتم: «انشاءالله داعش تکهتکهت کنه! چی شده؟» گفت: «پاشو بریم کنار مسجد خودت میبینی.» رسیدیم کنار مسجد. حاج آقا ما را دید و گفت: «خوش آمد به همه پهلوونپنبهها، آستینها را بالا بزنید که میخواهیم کنار مسجد نمایشگاه کالای ایرانی راه بیندازیم و آتش به اختیار عمل کنیم.» یا علی گفتیم و شروع به کار کردیم و تا شب نمایشگاه را آماده کردیم.
چند دقیقه بعد که همه ما مثل جنازهها افتاده بودیم. حاج آقا آمد و گفت: «خدا قوت به همه جنازهها. ما که این جهاد را انجام میدهیم، چون الآن در زمانی هستیم که دشمن میخواهد به ما پنالتی بزند و ما باید با قدرت تلاش کنیم که پنالتی را مثل آقای بیرانوند بگیریم و بگوییم چیطوری ترامپ!»
نظرات (۰)