بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد. پسر را گفت: «باید که این سخن با هیچ کس در میان ننهی.» گفت: «ای پدر، فرمان تو راست[1]، نگویم، ولیکن خواهم مرا بر فایده این مطلع گردانی که مصلحت در نهان داشتن چیست؟» گفت: «تا مصیبت دو نشود: یکی نقصان مایه و دیگر شماتت[2] همسایه.»
مگوی اندُه خویش با دشمنان
که «لاحَول[3]» گویند شادیکنان
گلستان سعدی
نظرات (۰)