هر روز ظهر باید چند دقیقه قبل از اذان میرفتیم سر پمپی که منتهی الیه آخر روستا بود تا دست و صورتمان را از رنگ پاک کنیم و این کار بسته به روغنی یا پلاستیک بودن رنگ از ده دقیقه تا گاهی ۴۵ دقیقه طول میکشید.
این معطلی برای ما گاهی فرصتی میشد برای یاد دادن وضو به بچههایی که با ما میآمدند.
دلنوشته یک جهادگر
نظرات (۰)