سیره خوبان ۱۷۸ | حاجت برادر مسلمان

حاجت برادر مسلمان

گفت: «ای فرزند پیامبر! فلان شخص از من طلبی دارد، ولی من پولی ندارم. برای همین او می­خواهد مرا زندانی کند.» امام فرمود: «در حال حاضر مالی ندارم که بدهی تو را بدهم.» گفت: «پس کاری کنید که او مرا زندانی نکند.»

امام در حالی که در مسجد مشغول عبادت (اعتکاف) بود، کفش‌های خود را به پا کرد.
گفتند: «ای فرزند رسول خدا، مگر فراموش کردید که در حال اعتکاف هستید [ و نباید از مسجد خارج شد]؟» فرمود: «فراموش نکرده­ام، اما از پدرم شنیده­ام که رسول الله می­فرمود: کسی که در برآوردن حاجت برادر مسلمان خود بکوشد، مانند کسی است که نه هزار سال، روز را به روزه و شب را به عبادت مشغول بوده است.»

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس
  • ۹۸/۰۲/۲۸

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی