مؤمن زیر حرفش نمیزند.
***
به دستور حجاجبنیوسف، حاکم خونخوار کوفه، به جرم همکاری با خوارج دستگیر شده بود؛ یک اتهام دروغ. حجاج مرد را به مأمورش سپرد تا فردا به حسابش برسد. مرد نگران خانواده و وصیتهایش بود. چند بار به مأمور التماس کرد بگذارد امشب را با خانواده بگذراند و صبح زود بازگردد. مأمور منقلب شد و آزادش کرد. مرد میرفت و مأمور بهشدت از اشتباهش پشیمان بود. تا صبح از وحشت مجازات حاکم بیرحم خواب به چشمانش نیامد.
آفتابدرنیامده، مرد خودش را به مأمور رساند. در جواب تعجبِ مأمور گفت: «هرکس عهد کند، باید به آن وفادار باشد.» حجاج با شنیدن ماجرا متحیر شد، مرد را به مأمور بخشید. مأمور هم آزادش کرد. وفای به عهد، مرد بیگناه را از شکنجه و مرگ نجات داد.
یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ[1]
ای مؤمنان! به عهدهایتان وفا کنید.
نظرات (۰)