روز عاشورا امام حسین (ع) غلام سیاهش، جون، را از رفتن به میدان بازداشت، ولی او خطاب به امام گفت: «به خدا سوگند هرگز از شما جدا نمیشوم تا خون من با خون شما درآمیزد.»
جون پس از عمرو بن قرظه و بنا بر نقلی دیگر پس از اقامه نماز جماعت، از امام حسین سلاماللهعلیه اجازه گرفت و به میدان رفت و پس از کشتن ۲۵ نفر به شهادت رسید.
نقل شده که امام حسین علیهالسلام بر بالینش آمد و برایش دعا کرد:
«اَللّهُمَّ بَیِّض وَجهَهُ وَ طَیِّب ریحَهُ وَ احشُرهُ مَعَ الأبرارِ وَ عَرِّف بَینَهُ و بَینَ مُحمدٍ و آلِ مُحمدٍ.»
خدایا! رویش را سفید و بویش را خوش گردان و با نیکان محشور کن و با محمد و آل محمد آشنا ساز.
پیکر او همراه دیگر شهدا پایین پای امام حسین (ع) به خاک سپرده شد. علامه مجلسی روایتی را نقل کرده که بدن وی پس از ده روز از دفن شهدای کربلا پیدا شده و بوی عطر از آن به مشام میرسید. نام او در زیارت الشهدا آمده است: «اَلسَّلَامُ عَلَی جَوْنٍ مَوْلَی أَبِیذَرٍّ الْغِفَارِی.»
نظرات (۰)