روبرت پسری باحیا، بااخلاق، دلسوز، مهربان و شجاع بود. هرچه درباره او بگویم، کم گفتهام. روبرت در آخرین روز خدمتش در بالای کوههای گیلانغرب و مهران شهید شد. هرچه فرماندهاش به او میگوید خدمتت تمام شده، برگرد به خانه، او قبول نمیکند. تیربارچی بود. قسم میخورد تا آخرین نفس سنگرش را ترک نکند. حتی برادرش هم که برای آوردنش رفته بود، نتوانست او را راضی به ترک سنگر کند.
روایت مادر شهید مسیحی، روبرت لازار
نظرات (۰)