قهرمان مسابقات کشتی آموزشگاهها شده بود. مربیاش میگفتند تو کشتی وقتی زیر میگیره، چون قد کشیده و دستای بلند و قوی داره، مثل پلنگ حمله میکنه! تا امتیاز نگیره، ولکن نیست. برای همین هم اسم ابراهیم را گذاشته بودند: پلنگ خفته!
مسابقات قهرمانی دور بعد ابراهیم رسیده بود مرحله نهایی، یه دفعه ساکش رو بر میداره و از سالن خارج میشه. بعداً که بهش گفتم چرا مسابقه آخر رو نموندی؟ میتونستی خیلی مشهور بشی، گفت: از مشهور شدن مهمتر اینه که آدم بشیم، هر کس ظرفیت مشهور شدن رو نداره...
سلام بر ابراهیم، ص 31
نظرات (۰)