آن چیست که شهرش سرخ است و مردمش سیاه؟
جوان اسیر میداند دو مسیر فرار وجود دارد. اما یکی مسیر نجات و دیگری مسیر نابودی است. سر هر کدام از این راهها یک نفر ایستاده؛ یکی کاملاً دروغگو و دیگری کاملاً راستگو. چگونه جوان اسیر با یک سؤال میتواند راه صحیح را پیدا کند؟
(فقط یک سؤال و فقط از یک نفر – راستگو و دروغگو مشخص نیست – راه برگشتی هم نیست!)
پاسخ چیستان:
هندوانه
پاسخ معما:
یکی از آن دو بپرسد: «اگر از آن نگهبان دیگری بپرسم که آیا او سر راه آزادی ایستاده، او چه میگوید؟» این نگهبان هر چه گفت، بر عکسش راه نجات خواهد بود!
نظرات (۰)