سفت به دنیا چسبیده و از خدا هم فقط چیزهای دنیایی میخواهد. حتی در شب قدر هم به فکر آخرتش نیست. او اگرچه فعلا نوجوان است، ولی باید مواظب باشد...
***
هارونالرشید دستور داد پیرمردی که مستقیما از پیامبر روایتی شنیده را بیاورند تا حدیثی برایش نقل کند و جایزه بگیرد. بالاخره پیرمرد را پیدا کردند و چون خیلی پیر بود، او را در زنبیلی گذاشتند و آوردند. پیرمرد، با همه ناتوانی یک حدیث را که از دوران کودکی شنیده بود، نقل کرد:
یَشِیبُ ابنُ آدَمَ وَ یَشُبُّ فِیهِ خصلَتانِ: الحِرصُ و طولُ الأمَلِ[1]
فرزند آدم پیر میشود و دو ویژگی در او جوان میشود: حرص و آرزوی طولانی
هارونالرشید خیلی خوشش آمد. به پیرمرد جایزهای داد. سپس او را با زنبیل بردند. هنوز به دم در نرسیده بود که برگشت و گفت: آیا این پول را هر ماه میدهی یا فقط همین یک بار است؟ هارون خندهای کرد و گفت: راست گفت پیامبر خدا!
نظرات (۰)