نه حواسش به حقالله است، نه به حقالناس و نه حتی به حق حیوانات! بله، تعجب ندارد. حیوانات هم حق دارند.
***
از سفر آمده بود و خستگی در تمام وجودش لرزه میانداخت. آنقدر که وقتی رسید به شهر، شتری را که سوارش بود، به درختی بست و بدون هیچ رسیدگی به آن حیوان بیزبان، خودش را به استراحتگاه رساند تا خوش بگذراند. حیوان بیچاره هم با آنهمه وسایلی که رویش بود، ایستاد تا بلکه کسی بیاید و به او برسد و آب و غذایی برایش جور کند. در همین حال پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله) آمدند و شترِ درمانده را دیدند.
آنگاه با ناراحتی پرسیدند: صاحب این شتر کجاست؟
فَلْیَسْتَعِدَّ غَداً لِلْخُصُومَةِ
(به او بگویید) خودش را برای عذاب فردای قیامت آماده کند!
نظرات (۰)