گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک میشد و برمیگشت! پرسیدند: «چه میکنی؟»
پاسخ داد: «در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب میکنم و آن را روی آتش میریزم!»
گفتند: «حجم آتش در مقایسه با آبی که تو میآوری بسیار زیاد است و این آب فایدهای ندارد!»
گفت: شاید نتوانم آتش را خاموشکنم، اما آن هنگام که خداوند میپرسد: زمانی که دوستت در آتش میسوخت، تو چه کردی؟ پاسخ میدهم: «هر آنچه از من برمیآمد.»
به اندکی عملت نگاه نکن، وظیفهات را درست انجام بده!
نظرات (۰)