زیر سایه درخت مشغول بازی بودیم.
یکی از بچهها، چشمش به سیب سرخی افتاد که توی جوی آب افتاده بود و داشت میگذشت. دست کرد سیب رو برداشت و بین بچهها تقسیم کرد.
مسعود سهمش را نگرفت و گفت: «چون نمیدونم صاحبش راضی هست یا نه، نمیخورم.»
(خاطرهای از نوجوان شهید مسعود کریمی مجد، زنگ عبور، ص 111)
بچهها ما هم در این سن نوجوانی میتونیم مثل آقامسعودِشهید بشیما!
نظرات (۰)