به من میگفت: «مادر جان! وقتی من و داداش خونهایم، درست نیست شما و خواهرم در حیاط را بازکنید؛ یا من میروم یا داداش. شاید یک مرد نامحرم پشت در باشه؛ خوب نیست صدای شما را نامحرم بشنوه.»
حساس بود. با اینکه ما خودمان رعایت میکردیم، همیشه حواسش بود، مخصوصاً به خواهرش.
(نوجوانی شهید حسن آقاسیزاده، شهاب، ص 24)
بچهها! ما هم مثل حسنآقایشهید، وقتیکه یکی زنگ خونهمون رو میزنه یا تلفن خونه زنگ میخوره، باید مراقب خواهر و مادرمون باشیم!
نظرات (۰)