گویند: مردی به دادگاه مراجعت کرد و تقاضای طلاق زن خود را نمود. قاضی پرسید: به چه دلیل میخواهی زنت را طلاق دهی؟ گفت:چون آداب معاشرت و روش زندگی را نمیداند. قاضی با تعجب گفت: شما بیست سال است ازدواج کردهاید، حالا متوجه شدید که او آداب معاشرت را نمیداند؟ گفت: علت این است که من تا دیروز کتاب آداب معاشرت نخریده بودم و خودم هم نمیدانستم!
از کسی پرسیدند که دوستدار کتاب کیست؟ با صداقت و صراحت گفت: موریانه!
نظرات (۰)