پدری به فرزندش گفت: «این هزارتا چسب زخم را بفروش تا برایت کفش بخرم.»
بچه با خود فکر کرد: «یعنی باید آرزو کنم هزار نفر زخمی بشوند تا من کفش بخرم؟!
بیخیال کفشهای نو، کفشهای پاره بهترند.»
خدایا ...
گاهی اوقات یادمان میرود که بنده خدایی هستیم که خیر بندههایش را میخواهد؛
امان از ما بندهها که گاهی اوقات برای راحتی خود حاضریم افراد بسیاری را ناراحت کنیم.
نظرات (۰)