حکایت ۵۵ | آدم = عالم

آدم = عالم

پدر مشغول نوشتن حساب‌کتاب‌های روزانه کارِش بود و نیاز به تمرکز زیادی داشت.
بچه‌اش خیلی شلوغ‌کاری می‌کرد.
بابا که حوصله اون رو نداشت و می‌خواست بچه‌اش رو سرگرم کنه، یه تیکه از روزنامه رو که نقشه دنیا بود، مثل جورچین تکه‌تکه کرد و گفت:
«فرض کن این جورچینه! درستش کن، فرزندم!»
 چند دقیقه بعد بچه درستش کرد. بابا، با تعجب و شگفت‌زده پرسید:
«توکه نقشه دنیا رو بلد نیستی. چه‌طوری درستش کردی؟!»
 بچه گفت: «پشت این نقشه عکس یه آدم بود،
من آدم پشتش رو درست کردم، عالم درست شد!»

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس
  • ۹۵/۰۸/۰۵

حکایت

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی