یک پدر همانقدر که فرزندش را دوست دارد، از اینکه کار بدی بکند، شرمنده میشود. پدرمان را شرمنده نکنیم.
***
همه شقرانی را به واسطۀ اینکه رسولالله، صلیاللهعلیهوآله، جدش را از بردگی آزاد کرده بودند، میشناختند. میخواست با همین عنوان سهمی بیشتر از بیتالمال بگیرد. امام صادق، سلاماللهعلیه، واسطه شدند و خلیفه مالی به او بخشید. امام کیسه را به دستش دادند و مهربانانه فرمودند: «کار خوب از هرکسی خوب است، ولی از تو به واسطة انتسابی که با ما داری، پسندیدهتر است. کار بد هم از هرکسی بد است، اما از تو به خاطر نسبتت با ما زشتتر است.» حضرت همین را گفتند و رفتند. شقرانی به خود آمد. فهمید امام باطنش را دیده و دانسته چه گناهی میکند. آب شد از اینکه پدرش را شرمنده کرده. شنیده بود که حضرت میفرمودند:
کُونوا لَنا زَیْنا وَلا تَکونوا عَلَیْنا شَیْنا[1]
زینت ما باشید نه باعث ملامت و سرزنش ما
نظرات (۰)