بهتر است کارهای خوبمان را یواشکی انجام بدهیم. هم خدا همهچیز را میداند، هم ما را جَو نمیگیرد، هم آبروی طرفمان حفظ میشود.
***
شبی بارانی، امامصادق، سلاماللّهعلیه، آهسته قدم در کوچههای تاریکِ مدینه گذاشتند. تنها معلّیبنخنیس، از یارانِ اهلبیت، نگران ایشان را دنبال کرد. پیش رفت و سلام کرد. امام او را شناختند. ایشان نانها را در کیسۀ بزرگی که پشتشان حمل میکردند نهادند. معلّی خواست کیسه را به دوش بگیرد. امام فرمودند: «خیر، لازم نیست، خودم به این کار از تو سزاوارترم.» راه افتادند تا به ظلّۀ بنیساعده رسیدند. آنجا فقرایی که خانهای نداشتند زندگی میکردند. همه خواب بودند. حضرت شخصاً نانها را زیرِ لباسِ هرکدامشان نهادند. معلّی پرسید: «اینها که در این دلِ شب نانشان دادید، شیعهاند و معتقد به امامت؟» امام پاسخ دادند: «معتقد به امامت نیستند، اگر بودند نمک هم میآوردم.»[1] حضرت ترجیح دادند این صدقه را پنهانی بدهند:
اَلصَّدَقَةُ وَاللّهِ فِی السِّرِّ أفضَلُ مِنَ الصَّدَقَةِ فِی العَلانیةِ[2]
به خدا سوگند صدقۀ پنهانی دادن برتر از صدقۀ آشکار است
نظرات (۰)