تصور کن که شهرتان توسط تروریستها اشغال شود؛ آنهایی که به زن و مرد، کودک و پیر رحم نمیکنند. به راستی چه اتفاقی میافتاد؟ نکند پدرتان را شکنجه دهند؟ نکند خواهرتان را به اسارت ببرند؟ باشد! باشد! دیگر نمیگویم. تصورش هم دردناک است.
چهار سال و نیم حلب در مشت تروریستها بود. مدت کمی نیست. چهار سال و نیم قتل و غارت و اسارت و شکنجه و... . البته تروریستها ویترین جنگ بودند. آنها حامیانی دارند به اندازه تمام جهان کفر؛ جهان کفری که حالا کفرش درآمده و به دستوپا زدن افتاده.
اما هر چه که بود، الحمدلله، حلب آزاد شد. و اینها را مدیون شهدایی هستیم که از آسایش خود و خانوادهشان گذشتند تا اسلام زنده بماند. قدر امنیت کشورمان را بدانیم و برای مجاهدان دعا کنیم.
نظرات (۰)