به هیچ قیمتی نباید نافرمانی خدا را کرد.
***
میخواست زمین و آبِ مسلمانی را بالا بکشد. هر دری زد، نتوانست. شبی که فردایش قرارِ دادگاه بود، با ظرفی سرپوشیده، رفت سراغ حاکم. امیرالمؤمنین (سلاماللّهعلیه)، که گویا در دستِ اشعث زهرمار دیده باشند، باتلخی پرسیدند: «هدیه است؟ یا زکات یا صدقه؟ که ایندو بر ما اهلبیت حرام است.» لرزان پاسخ داد: «نه.. نه صدقه است و نه زکات.. هدیه است.» امام برآشفته شدند:
وَاللّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الاقالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلاَکِهَا، عَلَى أَنْ أَعْصِیَ اللّهَ فِی نَمْلَة أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِیرَة مَا فَعَلْتُهُ[1]
به خدا سوگند اگر هفتاقلیم را با آنچه در زیرِ آسمانهاست به من بدهند تا خدا را نافرمانی کنم که پوستِ جُویی را بهناروا از مورچهای بگیرم، چنین نخواهم کرد.
اشعث از این برخوردِ کوبنده پا به فرار گذاشت. انشاءاللّه ما هم دنبالهروی امام باشیم.
نظرات (۰)