در محضر اهل‌بیت ۷۰ | شکر نکنم؟

شکر نکنم؟

خوب شد خدا نعمت غرغر را نصیب بعضی‌ها کرد که دور از جان شما، یک‌ریز غر بزنند! بندگی را از بهترین بندۀ خدا یاد بگیریم.

***

تمام شهر آرام گرفته بود. تقریباً کسی بیدار نبود. ولی بی‌خوابی افتاده بود به جانش. مدام از این پهلو به آن پهلو می‌گشت. بی‌خیالِ خواب شد. آمد که برخیزد، صدایی به گوشش رسید. در آن سکوت مطلق، نالۀ آهسته‌ای گاه‌وبی‌گاه بلند می‌شد و باز آرام می‌گرفت. کمی ترسیده بود. گوش‌هایش را تیز کرد تا بفهمد قصه چیست. جلوتر رفت. شخصی زیر عبایی آشنا به سجده افتاده بود و می‌لرزید. «یا رسول‌الله! شمایید؟» خطاب آرام او، پیامبر را از سجده بلند کرد. تمام سیمای حضرت غرق اشک بود. «شما چرا یا رسول‌الله؟ شما را که خدا آمرزیده.» رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با همان حالِ خواستنی فرمودند:

أفَلا أکونَ عَبداً شَکوراً[1]

آیا بندۀ شاکر خدا نباشم؟ [که این‌همه نعمت نصیبم کرده]



[1] إرشادالقلوب، دیلمی، ج :۱ ص:۹۱

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی