شهدا ۷۳ | چشمان فضول ممنوع

چشمان فضول ممنوع

سال اول دبیرستان بود. صبح که می‌شد، هم‌کلاسی‌هایش می‌آمدند دنبالش و با هم می‌رفتند دبیرستان. چند روز گذشت. صبح زنگ در خانه را زدند.

گفتم: «پاشو! دوستانت آمدند دنبالت!»

آهسته گفت: «بگویید نیستم!»

متعجب نگاهش کردم .
ولی تو که هستی!؟
چشم به زمین دوخت.

دیگر نمی‌خواهم با آن‌ها بروم، آن‌ها توی خیابان چشم‌شان دنبال دخترهای مردم است.

(خاطره‌ای از زندگی شهید سیدمحمدتقی مجتهدزاده)

(به نقل از تارنمای أسک قرآن)

بچه‌ها شما از خونه تا مدرسه با کی و چطور می‌رید؟

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس
  • ۹۵/۱۲/۱۱

شهدا

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی